اهميت اصلي نماز در قرآن
با نماز به خدا تقرّب جوييد
كمال آدمي در تخلّق به اخلاق الهي است، پس هر چه انسان ملكوتي تر شود و از عالم ماده و تعلّقات و آلايشهاي آن وارسته شود و به يك سخن، هر چه بشر به مقام ربوبي نزديك تر شود، به همان اندازه به كمال مطلوب انساني متقرّب تر است. انسان پرهيزكار كه از ديدگاه اسلام نمونه انسان كامل است با نماز به خدا تقرّب مي جويد و بدين وسيله به منبع و سرچشمه كمال نزديكتر مي شود. در اين باره مولا علي – عليه السلام – در نهج البلاغه فرمودند: «الصَّلوهُ قُرْبانُ كُلِّ تَقِيٍّ.»؛ «نماز وسيله تقرّب هر انسان با پرواست.»
حضرت نماز را موجب نزديكي با تقوايان به خدا مي داند. آنان كه روحشان را از هر پليدي و زشتي حفاظت كرده و در دژي مستحكم از همه آفت ها، دور نگه مي دارند، خدا با آنهاست،«أنَّ اللّهَ مَعَ المُتَّقين.»
آنان كه سرانجام نيكو دارند: «وَ إنَّ لِلمُتَّقينَ لَحُسْنُ مَآبٍ» و در سايه درختان بهشت و نهرهاي جاري متنعّم اند: «إنَّ الْمُتّقينَ في ضِلالٍ و عُيونٍ.»
متّقين در سايه سار نماز، كه كامل ترين و بهترين ذكر خداست، مي توانند موجبات نزديكي هر چه بيشتر خود را به خالق يگانه فراهم آورند.
بي گمان همه انسان ها فطرتا به دنبال نوعي كمال اند و هر يك كمال خود را در چيزي مي دانند وليكن اساس تقرّب، نزديكي جستن به خداست.
نماز كامل، سبب قرب و منزلت و نزديكي به معبود است؛ زيرا چنان كه ثابت و محقّق است انسان به هر چه رو آورد و توجّه كامل به او داشته باشد، به وي نزديك مي شود و بعضي از اوصاف آن چيز در آيينه دلش هويدا مي شود و از اسرار و خصوصيّات آن اطّلاع مي يابد. پس چگونه ممكن است كسي روي دل خود را به سوي معبود كند و از قربش بي نصيب شود؟!
درباره اين كه نماز چگونه قربي بين خالق و مخلوق ايجاد مي كند، بايد گفت «قرب» چهار مرتبه دارد؛ قرب زماني، قرب مكاني، قرب معنوي و قرب الهي.
قرب زماني، مثل اين كه مي گوييم زمان حضرت رسول اكرم- صلي الله عليه و آله – نزديكتر است از زمان حضرت عيسي به ما. قرب مكاني، مثل اين كه مي گوييم ماه به ما نزديكتر است از خورشيد. قرب معنوي، مثل اين كه مي گوييم عالمان به رسول خدا – صلي الله عليه و آله – از جاهلان نزديكترند. يا آن كه بگوييم فلاني نزديكتر است به پدرش از پسر ديگر او. قرب الهي برتر و بالاتر و دقيق تر است از قرب معنوي. قرب خداوند به تمام موجودات از جهت احاطه رحمت رحمانيّه و فيض منبسط الهي يكسان است، چنان كه فرمود: «وَ هُوَ مَعَكُم أينَما كُنْتُم»؛ «هر جا كه باشيد او با شماست.» ليكن قرب مخلوقات نسبت به او تفاوت بسياري دارد. قرب و نزديكي هر كسي نسبت به خداوند متعال به قدر كمالات نفساني اوست؛ چون ذات كبريايي، كامل مطلق است و كسي به او نزديك تر است كه نسبت به ديگران از حيث كمالات نفساني و روحاني كاملتر شده است. با توجّه به آنچه گفته شد، معلوم مي شود كه نماز حقيقي و كامل، عملي است كه با آن، انسان به قرب معنوي مي رسد و بر اثر مداومت و حضور قلب به خداوند متعال نزديكتر مي شود و مقام و منزلتي خاص در پيشگاه الهي پيدا مي كند.
نماز و انبيا
قرآن كريم درباره نماز انبيا به تفصيل سخن گفته است.
حضرت ابراهيم – عليه السلام – به خداوند عرض كرد:
«رَبِّ اجْعلني مُقيمَ الصَّلوهِ وَ مِن ذُريّتي»
«پروردگارا من و ذريه مرا در زمره نماز گزاران قرار ده.»
خداوند متعال درباره حضرت اسماعيل مي فرمايد:
«وَ كانَ يَأمُرُ اَهْلَهُ بِالصَّلاهِ وَ الزَّكاهِ و كانَ عِندَ رَبِّه مَرضِيّا»
«اسماعيل كسان خود را به نماز و زكات فرمان مي داد و نزد پروردگارش پسنديده بود.»
درباره حضرت موسي آمده است:
«فَاعْبُدْنِي و أَقِمِ الصَّلوهَ لِذكرِي»
«پس مرا به يگانگي بپرست و نماز را براي من اقامه كن.»
درباره حضرت شعيب آمده است:
«قالُوا يا شُعَيبُ أصَلوتُكَ تَأمُرُكَ اَنْ نَتْرُكَ ما يَعْبُدُ اباؤُنا»
«قوم شعيب به او گفتند: آيا اين نماز تو، تو را امر مي كند كه دعوي رسالت كني و ما را از بت پرستي منع كني.»
درباره حضرت زكريا آمده است:
«فَنادَتْهُ المَلائِكَهُ وَ هُوَ قائمٌ يُصَلِّي في المِحْرابِ»
«پس زكريا را فرشتگان ندا كردند هنگامي كه در محراب عبادت به نماز ايستاده بود.»
درباره حضرت عيسي آمده است :
«وَ اَوْصانِي بالصَّلوهِ والزَّكوهِ ما دُمْتُ حَيَّا»
« عيسي گفت: پروردگار، مرا به نماز و زكات تا زنده ام سفارش فرموده است.»
نماز و مؤمنان
نماز و ايمان به غيب:
«اَلَّذينَ يُؤمِنُونَ بِالغَيبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلوه»
«كساني كه به جهان غيب ايمان دارند و نماز را به پا مي دارند.»
نماز از اوصاف ابرار:
«وَلكِنَّ البرَّ مَن آمَنَ بِاللّهِ… وَ اَقامَ الصَّلوه و آتي الزّكوه.»
«نيكوكار كسي است كه به خداي عالم و… ايمان آورده و نماز به پا دارد و زكات مال را به مستحق برساند.»
نماز مصداق كامل ايمان:
«وَ ما كانَ اللّه لِيُضيعَ إيمانَكُم»
«خداوند اجر پايداري شما را در راه ايمان تباه نگرداند. (توجه به قبله و نماز)
خشوع در نماز از صفات مؤمنان:
«قَد اَفلَحَ المؤمنون الَّذينَ هُمْ في صَلوتِهِم خاشِعُون»
«به راستي كه مؤمنان رستگار شدند، همانان كه در نمازشان خاشع اند.»
نماز و مؤمنان صالح:
«اِنَ الّذينَ آمنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ اَقامُوا الصّلوهَ لهُم أجْرُهُم عِندَ رَبِّهم»
«همانا كساني كه اهل ايمان و نيكوكارند و نماز به پا دارند، آنان را نزد پروردگارشان پاداش نيكو خواهد بود.»
اقامه نماز همت مردان مؤمن:
«رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَيعٌ عَنْ ذِكرِ اللّهِ وَ اِقام الصَّلوهِ»
«پاك مرداني كه هيچ كسب و تجارتي آنان را از ياد خدا غافل نگرداند و نماز به پا دارند.»
مؤمنان و محافظت بر نماز:
«وَ الَّذينَ يُؤمِنُونَ بِالآخره يؤمنون به وَهُمْ عَلَي صَلاتِهِم يُحافِظون»
«آنان كه به عالم آخرت ايمان آورده و مؤمن به قرآن هستند آنها نماز را محافظت خواهند كرد.»
نماز و اطمينان قلبي مؤمنان:
«الَّذينَ آمَنُوا وَ تطمَئنُّ قُلُوبُهُم بِذِكرِ اللّهِ اَلا بِذِكرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوب.»
«آنان كه به خدا ايمان آورده و دلهاشان به ياد خدا آرام مي گيرد. بدانيد كه تنها با ياد خداست كه دل ها آرام مي گيرد.»
نماز و ولايت
«وَ اَقيمُوا الصَلاهَ وَ اتُو الزَّكوه وَ اَطيعُوا الرَّسُولَ لَعلَّكُمْ تُرحَمُونَ»
«نماز را به پا داريد، زكات را بپردازيد و از فرستاده خدا فرمان ببريد باشد كه مورد رحمت او واقع شويد.»
«فَاقيمُوا الصَّلوهَ واتُوا الزَّكوهَ وَاعتَصِمُوا بِاللّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَولي وَ نِعْمَ النَّصيرُ»
«نماز را به پا داريد، زكات را بپردازيد و به خدا متوسّل شويد. او دوستدار و سرپرست شماست و او بهترين ياريگر و سرپرست براي شماست.»
«وَ يُقيمُونَ الصَّلاهَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاهَ وَ يُطيعُونَ اللّه وَ رَسُولَه»«نماز را به پا مي دارند و زكات را مي دهند و از خدا و فرستاده او فرمان مي برند.»
نمازگاه فرشتگان
حضرت علي- عليه السلام – هنگامي كه شنيد مردي دنيا را نكوهش مي كند، ضمن بيان جملاتي شيوا و پُر محتوا در توبيخ او، صفات پسنديده اي را براي دنيا بر شمرد كه از جمله آنها اين است:
«إنَّ الدُّنيا… مسجدُ أحبَّاءِ اللّه وَ مُصَلّي مَلائِكَهِ اللّهِ…»
«به درستي كه دنيا مسجد محبّان خداست و نمازگاه فرشتگان خدا…»
دوستان خدا، هميشه، در هر جا و در هر حال كه باشند ياد خدا و نعمتهاي او را با خود دارند و به شكرانه همه مواهبي كه به آنان عطا شده است، در هر فرصتي كه دست دهد و مجالي كه پيدا شود، به نماز قامت مي بندند و در پيشگاه عظمت و بزرگواري آن ذات متعال به سجده افتاده و پيشاني بر خاك مي سايند. فرشتگان نيز به پاس اخلاص و محبّتي كه اين بندگان صالح به خدا دارند، به آنان اقتدا كرده و به نماز مي ايستند. اينان باور دارند كه دنيا مزرعه آخرت است و در اين مزرعه محصولي را كشت مي كنند كه هنگام برداشت، جز بهشت جاودان و رضايت و خشنودي خداوند درو نكنند، چرا كه «وَ رضوانٌ مِنَ اللّهِ اكبر» و به اين ترتيب با اين كه اولياي خدا دل در گرو دنيا ندارند، امّا علي- عليه السلام – از آن جهت كه مي توان در آن، خدا را عبادت كرد، آن را ستوده است.
آيات الهي نماز در قرآن
اهمّيّت و جايگاه نماز به عنوان وظيفه الهي در آيات متعدد قرآن كريم مطرح شده است. در ابتدا به آيات نماز در سوره بقره پرداخته، سپس به طرح ساير آيات در سوره هاي ديگر قرآن با عناوين رابطه نماز و ولايت ؛ نماز و مؤمنـان ؛ نماز و انبيا، و مخالفان نماز مي پردازيم. در مجموع ۵۲ آيه از آيات الهي قرآن درباره نماز است.
«اَلَّذين يُومِنُونَ بِالغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلوهَ وِ مِمّا رَزَقْناهُم يُنفِقُونَ»
«كساني كه به جهان غيب ايمان آرند نماز را به پا مي دارند و از هر چه روزيشان كرديم، انفاق مي كنند.»
«وَ أَقيِمُوا الصَّلوهَ وَ ءَاتُوا الزَّكوهَ وَارْكَعُوا مَعَ الرّاكِعينَ»
«نماز را به پاي داريد و زكات بدهيد و با خداپرستان حق را پرستش كنيد.»
«وَ استَعينُوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلوهِ وَ اِنّها لَكَبيرَهٌ اِلاّ عَلي الخاشِعينَ.»
«از خداوند با صبر و نماز ياري بجوييد و صبر و نماز به غير از خاشعان بر ديگران دشوار است.»
«وَ قولُوا لِلنّاسِ حُسنا وَ أقيمُوا الصَّلوه وَ ءَاتُو الزَّكوهَ»
«به زبان خوش با مردم تكلّم كنيد و نماز را به پاي داريد و زكات مال خود را بدهيد.»
«وَ أَقيمُوا الصَّلوهَ وَ ءَاتُوا الزَّكوهَ وَ ما تُقَدِّموا لِأنفُسِكُم مِنْ خَيرٍ تَجِدوهُ عندَاللهِ»
نماز را به پاي داريد و زكات بدهيد و بدانيد آنچه براي خود پيش مي فرستيد، در نزد خدا خواهيد يافت.»
«وَ إذ جَعَلْنا البَيْتَ مَثابَهً لِلنّاسِ… مِن مَقامِ ابراهيمَ مُصَلّي… وَالعاكفينَ وَ الرُّكَعِّ السُّجُودِ»
«به ياد آر هنگامي كه قرار داديم خانه كعبه را محل امن و دستور داده شد كه مقام ابراهيم را جايگاه پرستش خدا قرار دهيد و از ابراهيم و فرزندش اسماعيل پيمان گرفتيم كه حرم خدا را از هر پليدي پاكيزه داريد براي اين كه اهل ايمان به طواف و اعتكاف حرم بيايند و در آن نماز و طاعت خدا به جاي آرند.»
«وَ أَقامَ الصَّلوهَ وَ ءَاتي الزَّكوهَ وَالمُوفُونَ بِعهدِهِم اذا عاهَدُوا»
«[نيكوكار كسي است كه]…نماز را بپا دارد و زكات بپردازد و [نيز كساني كه [هنگامي كه عهد مي بندند به عهدشان وفا مي كنند».
«حافظُوا عَلَي الصَّلواتِ والصّلاهِ الوسْطي و قُوموا لِلّهِ قانتين»
«بر نمازها و نماز ميانه مواظبت كنيد و خاضعانه براي خدا به پا خيزيد.»
«اِنَّ الَذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلوهَ لَهُمْ أَجْرُهُم عِندَ رَبِّهم وَ لا خَوفٌ عليهِم وَ لا هُم يَحزَنُونَ»
«همانا آنان كه اهل ايمان و نيكوكارند و نماز به پا دارند، آنان نزد پروردگارشان پاداش نيكو خواهند داشت و هرگز ترس از [آينده] و اندوه [از گذشته] نخواهند داشت.»
«فَاِذا قَضيتُمُ الصَلاهَ فَاذكُروا اللّهَ قياما و قُعُودا و عَلي جُنُوبِكُمْ فاذا اطمأننتم فاقيموا الصلوه اِنَّ الصَّلوهَ كانَتْ علي المؤمنين كِتابا مَوقوتا»
«پس چون نماز به جاي مي آوريد، خدا را در همه حال ايستاده، نشسته و به پهلو خفته ياد كنيد و هر گاه آسوده خاطر شديد، نماز را به طور كامل برپا داريد كه نماز به وقت هاي معين بر مؤمنان مقرّر شده است.»
«ربِّ اجْعَلني مُقيمَ الصّلاهِ وَ مِنْ ذُرّيَّتي رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاء»
«پروردگارا! مرا بر پا دارنده نماز قرار ده و فرزندان مرا نيز، پروردگارا! دعاي مرا بپذير.»
«وَ كانَ يَأمُرُ أهلَهُ بِالصَّلاهَ وَ الزَكاهِ وَ كانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضيّا»
«اسماعيل كسان خود را به نماز و زكات فرمان مي داد و نزد پروردگارش پسنديده بود.»
«واَوْصانِي بِالصلوهِ وَالزكاه مادُمْتُ حِيّاً»
«عيسي گفت كه پروردگار مرا به نماز و زكات تا زنده ام سفارش كرد.»
«اُتْلُ ما اُوحِيَ اليك مِنَ الكِتابِ وَ أقِمِ الصَّلاهَ ان الصلوه تَنْهي عَنِ الْفَحشاءِ والمُنكَرِ وَ لَذِكْرُ اللّهِ اكبَرُ وَ اللّهُ يَعْلَمُ ما تَصنَعُونَ»
«آن چه را كه از كتاب به تو وحي شده است بخوان و نماز را بر پا دار، كه نماز از كار زشت و ناپسند باز مي دارد و به يقين ياد خدا از هر عبادتي بالاتر است و خدا مي داند چه مي كنيد؟»
«قَدْ اَفْلَحَ المؤمِنُونَ الَّذينَ هُمْ في صَلاتِهِم خاشِعُونَ»
«به راستي كه مؤمنان رستگار شدند، همانان كه در نمازشان خاشع اند.»
«فَنادَتُه المَلائِكَهُ وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلِّي فِي المِحْرابِ»
«پس زكريا را فرشتگان ندا كردند هنگامي كه در محراب عبادت به نماز ايستاده بود.»
«يا مَريَمُ اُقْنُتي لِرَّبِكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرّاكِعينَ.»
«اي مريم! فرمان بردار خدا باش و نماز را با اهل طاعت به جاي آر.»
«اُمَّهٌ قائِمَهٌ يَتلُونَ آياتِ اللّهِ آناءَ اللَّيلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ.»
«طايفه اي از اهل كتاب در دل شب به تلاوت آيات خدا و نماز و طاعت حق مشغول هستند.»
«يا ايُّها الَّذينَ آمَنُوا لا تَقَرُبوا الصَّلاهَ وَ اَنتُم سُكاري حَتّي تَعلَموا ما تَقُولُونَ.»
«اي كساني كه ايمان آورده ايد! در حال مستي به نماز نزديك نشويد تا آن زمان كه [از مستي بيرون آييد و] بدانيد چه مي گوييد؟»
«الّذينَ اِنْ مَكنّاهم في الارض اقاموا الصَّلوه و ءاتُوا الزَّكوه»
«مؤمنان كساني اند كه اگر در زمين قدرت و مكنت دهيم شان نماز به پا مي دارند و زكات مي دهند.»
«رَبَّنا اني اَسْكَنْتُ مِنْ ذُريَّتي بِوادٍ غيرِ ذي ذرعٍ رَبَّنا ليقيموا الصَّلوه.»
«پروردگارا! من فرزندانم را در سرزميني بي آب و علف ساكن ساختم تا نماز را برپا دارند.»
«اِنَّما يَعمر مساجِدَ اللّهِ مَن آمَنَ بِاللّهِ واليَومِ الآخِر و اَقام الصَّلوه.»
«تنها كساني مساجد خدا را آباد مي كنند كه ايمان به خدا و روز قيامت داشته و نماز را به پا مي دارد.»
«قُل اِنَّ صَلاتي و نُسُكي و مَحيايَ و مَماتي للّهِ ربِّ العالَمين.»
«بگو: در حقيقت نماز من و ساير عبادات من و زندگي و مرگ من، براي خدا، پروردگار جهانيان است».
«فَخَلَفَ مِن بَعدِهِم خَلْفَ اَضاعُواالصلوه واتَّبَعُوا الشَّهَوات.»
«امّا پس از آنان فرزندان ناشايسته است روي كارآمدند كه نماز را تباه كردند.»
«فَإنْ تابُوا و اقامُوا الصَّلوهَ و آتوا الزَكوه فَاخوانُكم في الدين»
«اگر توبه كنند و نماز را برپا دارند و زكات را بپردازند برادر ديني شما هستند.»
«وَ الذّينَ يُمَسِّكُونَ بِالكِتابِ وَ اقامُوا الصَّلوهَ اِنّا لا نُضيعُ اَجرَ المُصلِحينَ.»
« خدا پاداش كساني را كه به قرآن چنگ مي زنند و نماز را به پا مي دارند، ضايع نمي كند.»
نام هاي نماز در قرآن
۱- صلوه: «إنّما المؤمنُون… اَلَّذِينَ يُقيمُونَ الصَّلوهَ»
«مؤمنان فقط كساني اند كه نماز را به پا مي دارند.»
۲- ايمان: «وَ ما كانَ اللّهُ لِيُضِيعَ ايمانَكُمْ»
«خدا نماز شما را بدون پاداش نمي گذارد.»
۳- تسبيح: «فَسُبْحانَ اللّهِ حينَ تُمْسُونَ وَ حينَ تصبحُونَ.»
«هنگام شام و صبح و شبانگاه و نيمروز نماز به جا آوريد.»
۴- قرآن: «اَقِم الصَّلوهَ لِدُلُوك الشمس… و قُرآنَ الْفَجر.»
«پس از زوال آفتاب تا هنگام تاريكي شب نماز را به پاي دار و… و نماز صبح را بجاي آور.»
۵- حَسَنَهَ: «وَ اَقِمِ الصَّلوه… اِنَّ الْحَسَنات يُذهِبنَ السَّيئات.»
۶- ركوع: «وَ اَقيمُوا الصَّلوهَ… وَارْكَعُوا مَعَ الرّاكِعين.»
«نماز را بپا داريد… و با نمازكنندگان، نماز به جاي آوريد.»
۷- قُنُوت: «يا مَريَمُ اُقنُتي لِرَبِّكِ وَاسجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرّاكِعين.»
«اي مريم! براي پروردگار خود به نماز بايست»
۸- قيام و سجده: «لَيْسُوا سَواءً، مِنْ اَهلِ الكِتابِ اُمّهٌ قائمهٌ، يَتلُونَ آياتِ اللّهِ آناءَ اللَّيلِ وَ هُمْ يَسْجُدون.»
«ولي همه آنان يكسان نيستند. از ميان اهل كتاب،گروهي هستند كه قيام مي كنند (نماز به پا مي دارند)و در دل شب آيات الهي را در حال سجده مي خوانند.»
۹- استغفار: «وَ اللّهُ بَصيرٌ بِالعِبادِ الَذينَ… وَالمُسْتَغفِرينَ بِالأَسْحارِ»
«خداوند به امور بندگان خود بيناست. همان كساني كه مي گويند: پروردگارا! ما ايمان آورديم،… اينان شكيبايان، راستگويان و فرمانبرداران و انفاق كنندگان و آمرزش خواهان در سحرگاهانند.»
۱۰- ذِكرْ: «حافِظُوا عَلَي الصَّلواتِ… فَإذا اَمِنْتُم فاَذكْرواللّهَ»
«بر نمازها و نماز ميانه مواظبت كنيد،… پس اگر بيم داشتيد، پياده يا سواره نماز كنيد و چون ايمن شديد، خدا را ياد كنيد.»
۱۱- امانت: «اِنّا عَرَضْنَا الأمانَهَ عَلَي السَّمواتِ و الْأرْضِ والْجِبَالِ فَاَبَيْنَ اَنْ يَحْمِلْنَهَا وَ اَشْفَقْنَ مِنْهَا و حَمَلَها الإنْسَانُ…»
«ما، امانت خود را بر آسمانها و زمين و كوه ها عرضه كرديم، از برداشتن آن سرباز زدند و از آن ترسيدند و انسان، آن را برداشت…»
مخالفان نماز
ترك كنندگان نماز:
«فَلا صدّقَ و لا صَلّي»
«او هرگز ايمان نياورد و هرگز نماز نخواند.»
سهل انگاران در نماز:
«فَوَيلٌ لِلمُصَلّين الَّذينَ هُمْ عَن صَلوتِهِم ساهُون»
«پس واي بر نمازگزاراني كه در نماز خود سهل انگاري مي كنند!»
ضايع كنندگان نماز:
«فَخَلَفَ مِن بَعدِهم خَلْفَ اَضاعُوا الصَّلوه واتَّبَعُوا الشَّهَوات.»
«پس از آنان جانشيناني آمدند كه نماز را تباه كردند و به دنبال شهوات رفتند.»
«وَ إذا قامُوا إلي الصَّلوهِ قامُوا كُسالي.»
«منافقان هنگامي كه به نماز بر مي خيزند با كسالت بر مي خيزند و در برابر مردم ريا مي كنند.»
نماز بر پايه يقين و ولايت
«[وَ سَمِعَ رَجُلاً مِنَ الحَروريَّه، يَتَهَجَّدُ وَ يَقْرَأُ فقال:] نَومٌ علي يقينٍ خيرٌ مِنْ صَلوهٍ في شكٍّ.»
«حضرت علي ـ عليه السلام ـ [صداي يكي از خوارج را شنيد كه نماز شب مي خواند و قرآن تلاوت مي كرد، فرمود:] خواب توأم با يقين بهتر از نماز با شك است.»
نمازي كه برپا داشتن آن سفارش شده، از نمازگزاراني مورد انتظار است كه دلهايشان سرشار از ياد خدا و عشق به او باشد و هيچ چيز نتواند در آن خِلَلي وارد كند.
حضرت علي ـ عليه السلام ـ درباره يقين فرموده اند:
«يُستَدَلُّ عَلَي اليَقين بِقَصْر الاَمَلِ وَ اِخلاصِ العَمَل و الزُّهدِ في الدُّنيا.»
«آنچه بر يقين دلالت مي كند كوتاهي آرزو؛ خالص گردانيدن عمل و بي رغبتي به دنيا است.»
برپا داشتن نماز از كساني پسنديده است كه به يگانگي خدا و روز جزا ايمان دارند و از آرزوهاي دور و دراز دنيوي چشم پوشيده و اعمالشان را براي خدا خالص كرده اند و هيچ سخني و عملي نتواند در نيّات پاكشان خللي وارد كند؛ وگرنه كساني كه در عدالت مجسّم و حقانيّت برگزيده خدا و رسول هم شك كرده و مي كنند بهتر است كه به همراه خواب روح و قلبشان، چشمانشان را نيز به خاك بسپارند.
نماز هر چند كه يك سلسله اعمال است كه انسان موظّف است آنها را به جا آورد و ترتيب و موالات را رعايت كند و چيزي كم يا زياد نكند وليكن جان نماز ايمان و يقيني است كه در دل انسان با ايمان قرار دارد و او را به انجام اين اعمال وا مي دارد و يقين و اطميناني كه در حركات و سكنات نمازگزار متجلّي مي گردد، به اين عبادت شكل و معني مي دهد. به عبارت ديگر، نماز توأم با شناخت، درك، شعور و فهم، داراي ارزش است و بدون آن كالبد بي روحي است كه بهائي ندارد. همين است كه گفته مي شود اگر انسان شب بخوابد و نماز شب نخواند امّا دلش آكنده از يقين و شناخت و معرفت باشد، بهتر از كسي است كه شب تا سحر بيدار بماند و نماز بخواند ليكن فهم و شعور و شناخت و آگاهي نداشته باشد و فردي متحجّر و بي معرفت باشد همچون خوارج.
حضرت براي خوارج روشن فرمود كه اينان كه امام خود را نشناخته و در يكي از اركان دين ترديد دارند، نماز شب و قرآن خواندنشان بي نتيجه است.
اگر نماز با معرفت و يقين باشد، به اقتضاي درجه معرفت و يقين، نمازگزار حلاوت و شيريني نماز را درك مي كند و تحت هيچ شرايطي دست از عشقبازي با آن نمي كشد، اگرچه بدنش آماج تير شود. لازم به ذكر است كه از ابتداي سخن اميرالمؤمنين، حضرت علي ـ عليه السلام ـ معلوم مي شود كه منظور از «نماز با شك» نماز استحبابي و نماز شب است؛ زيرا نماز واجب در هيچ حالتي ساقط نمي شود، مگر اين كه بگوييم امام ـ عليه السلام ـ درصدد بيان اين مطلب است كه نماز بدون ولايت نماز نيست، نه اين كه اصلاً نماز نخواند.
قدرشناسان نماز
«وَ قد عَرَفَ حَقَّهَا رجالٌ مِنَ المؤمنينَ الّذين لا تَشْغَلُهُمْ عَنها زينهَ متاعٍ، وَ قُرَّهَ عَيْنٍ مِنْ وَلَدٍ و لا مالٍ يقولُ اللّهُ سُبْحانَهُ «رِجالٌ لا تُلهيهِمْ تِجارَهٌ و لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللّه و اِقامِ الصَّلوهَ و ايتاءِ الزَّكوهِ.»
«قدر و اهمّيّت نماز را مرداني از مؤمنان مي دانند كه زينت كالاي دنيا و فرزند و مالي كه نور چشم انسان است آنها را به خود مشغول نمي دارد، چنان كه خداوند سبحان مي فرمايد: “مرداني هستند كه تجارت و داد و ستد دنيا، آنها را از ياد خدا و اقامه نماز و پرداخت زكات باز نمي دارد.»
بسياري از مردم براي به دست آوردن مال دنيا و حتّي رسيدگي بيش از حد به فرزندان و خانواده، نمازهاي واجب خود را سست مي خوانند و چه بسا نمازشان را تعطيل مي كنند. اين گونه افراد فكر مي كنند كه با اِعمال اين روش ها مي توانند بر مال خود بيفزايند؛ غافل از اين كه رزق و روزي به دست تواناي خداست، و حرص زدن و جان كندن نه تنها چيزي به آن مقدار نمي افزايد، بلكه ممكن است چيزي هم بكاهد.
اميرالمؤمنين علي ـ عليه السلام ـ در اين باره فرمود:
«لا يَتْرُكُ النّاسُ شيئا مِنْ امرِ دينهِم لِاسْتِصْلاحِ دُنياهُمْ إلاّ فَتَحَ اللّهُ عَلَيْهِم مَا هُوَ أضَرُّ مِنْهُ.»
«مردم چيزي از كار دينشان [چون نماز] را براي به دست آوردن سود دنيا از دست نمي دهند، مگر آن كه خدا به روي آنها چيزي را مي گشايد كه زيانش بيشتر است از آن سودي كه به دست آورده اند.»
امام علي ـ عليه السلام ـ آن كسي كه از همه چيزِ دنيا به يك لباس ساده و كفش وصله دار و نان جوين و نمك قناعت كرده بود، به خلاف انسانهاي دنياطلب و مال پرست، مؤمنان را انسانهاي پاك و ذاكري معرّفي مي كند كه حتّي فرزند هم كه نور چشم او در دنياست، وي را از نماز باز نمي دارد، و در واقع به فرستاده خدا تمسّك كرده و نور چشم خويش را نماز مي داند. از اين رو، كلام علي ـ عليه السلام ـ اشاره دارد به قول پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـكه فرمود: «قُرَّهُ عيني فِي الصَّلوه»: «روشنايي چشم من در نماز است.»
امام حسين ـ عليه السلام ـدر شب عاشورا به برادرش عبّاس فرمود:
«اگر بتواني امروز اينان را از جنگ منصرف كني، اين كار را بكن. شايد امشب را در پيشگاه الهي به نماز بايستم.»
«فَإنَّهُ يَعْلَمُ أنّي أُحِبُّ الصَّلوهَ لَهُ و تلاوَهَ كِتابِهِ»
«زيرا خدا مي داند كه من نماز خواندن و قرآن تلاوت كردن براي او را دوست مي دارم.»
نماز و عبادت احرار
«إنَّ قَوْما عَبَدُوا اللّهَ رَغْبَهً فَتِلكَ عِبادَهُ التُّجارِ، وَ إنَّ قَوْما عَبَدُوا اللّهَ رَهْبَهً فَتِلكَ عِبادَهُ العبيد و إنَّ قَوْما عَبَدُوا اللّهَ شكرا فَتِلكَ عِبادَهُ الأحرار.»
«گروهي خدا را به انگيزه ثواب و پاداش مي پرستند، اين عبادت تاجران و بازرگانان است؛ و گروهي خدا را از روي ترس مي پرستند، اين عبادت غلامان و برده صفتان است؛ و گروهي خدا را از روي سپاسگزاري مي پرستند، اين عبادت آزادگان است.»
حقيقت عبادت، تعظيم و طاعت خدا و چشم پوشي از غير اوست و پيشتر گفته شد كه برجسته ترين مظهر عبادت، «نماز» است، از اين رو، اين تقسيم مراتب، به واقع بيان مراتب و مدارج نماز و نمازگزاران است.
خداوند متعال بندگان گوناگوني دارد كه هر يك از آنها ذات اقدسش را در حد توان فكري خويش عبادت مي كنند و به درگاهش نماز مي گزارند و خداوند نيز از اين بندگان به مقدار ارزش عبادتشان قدرداني مي كند، هر مقدار كه شناخت و معرفت عبادت كننده و نمازگزار بيشتر و بالاتر باشد، پاداش بهتر و مقامي والاتر نزد خدا دارا خواهد بود. از اين رو، رهبران ديني به درگاه ربوبي، ناله و عرض نياز مي كردند و بسيار نماز مي خواندند.
ابن ابي الحديد در مقدّمه شرح نهج البلاغه اش مي گويد: «عبادت علي ـ عليه السلام ـ بيشتر از عبادت همه كس بود؛ زيرا او بيشتر روزها روزه دار بود و تمام شبها مشغول نماز، حتّي هنگام جنگ نيز نمازش ترك نمي شد، او عالمي بود با عمل كه نوافل و ادعيه و تهجّد را به مردم آموخت. از اين رو در مقام عمل به پيشگاه خداي تعالي عرض مي كند: «خدايا من تو را به طمع بهشت و يا از ترس جهنّم عبادت نمي كنم، بلكه تو را بدان جهت مي پرستم كه شايسته پرستش يافتم.»
آري، هر كس در حقيقت به قدر معرفت و تلاش خود از لذّت نماز بهره مند مي شود. عدّه اي «نماز تاجرانه» مي خوانند؛ يعني مي خواهند با خدا تجارت كنند، چيزي بدهند و چيز بيشتري بگيرند. عدّه اي «نماز غلامانه» مي خوانند، مثل عمل غلامان و بردگان است كه در زير شلاّق اربابها قرار مي گيرند، در حالي كه به آنها تكليف مي كنند و آنان از ترس اين كه اگر تكليف را انجام ندهند شلاّق مي خورند، تكليف را انجام مي دهند، امّا بعضي «نماز سپاسگزارانه و آزادانه» مي خوانند؛ يعني خدا را فقط براي خودش و به اين دليل كه دوست دارند، از روي عشق و علاقه به ذات مقدّسش پرستش مي كنند. پس از توضيح ذكر شده معلوم مي شود كه برترين و عالي ترين عبادت، عبادت آزادگان و نماز از روي سپاسگزاري است. چنان كه اميرالمؤمنين، علي ـ عليه السلام ـمي فرمايد:
«لَوْ لَمْ يَتَوَعَّدِ اللّهُ عَلي معصيَتِهِ لَكانَ يَجِبُ اَلاّ يُعصي شكرا لِنِعَمِهِ.»
به فرض كه خداوند كيفري براي نافرماني معيّن نكرده بود، باز سپاسگزاري ايجاب مي كرد كه از فرمانش تمرّد نشود.
برچسب: ، احاديث درباره ي نماز، اهميت نماز، اهميت نماز از ديدگاه قرآن، تاثير نماز در قرآن، نماز از ديدگاه قرآن،
ادامه مطلب